اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارش اخیر خود به قلم بلال صعاب –کارشناس ارشد امنیت خاورمیانه- تامین امنیت خاورمیانه پس از توافق با ایران را به عنوان چالش جامعه بینالمللی و منطقه معرفی کرد. این اندیشکده در مقدمه آورد: "آمریکا و متحدانش چندین سال تلاش بیوقفه در زمینه دیپلماسی به خرج دادند تا بدین وسیله به توافقی با ایران برسند که برنامه هستهای این این کشور برای مدت 15 سال محدود کنند. اما موضوع به همین جا ختم نمیشود. این توافق باید حفظ گردد و از مزایای بالقوه آن استفاده گردد که شامل کاهش خطر تولید سلاح هستهای در منطقه است. آمریکا، نیازمند یک استراتژی وسیع برای تامین امنیت خاورمیانه است. توافق هستهای با ایران، فقط یک قطعه از پازل بزرگ خاورمیانه است".
صعاب در گزارش خود تحت عنوان "نگاه نو: تغییر رویکرد دربرگیرنده آمریکا در خاورمیانه" خواهان رویکردی خلاقانه و موثرتر از سوی آمریکا نسبت به در بر گرفتن منطقه میشود تا بدینوسیله بازیگران اصلی منطقه وارد نظام همکاری امنیتی شوند. او 4 اصل پیش روی میگذارد: اول اینکه بدون پیشرفت اقتصادی و سیاسی شاهد امنیت و ثبات در خاورمیانه نخواهیم بود. دوم اینکه آمریکا نه میتواند و نه باید عامل ایجاد فشار برای تغییر در خاورمیانه باشد بلکه تغییر باید همیشه از درون حاصل گردد؛ سوم اینکه تغییر بدون چالشهای امنیتی سریع و جدی تحقق نمیپذیرد؛ و چهارم اینکه آمریکا به تنهایی نمیتواند به مسئله چالشهای امنیتی بپردازد. این تحلیلگر، در بخش مهمی از گزارش خود به محدود کردن تاثیر ایران در منطقه اشاره کرده و اینچنین میآورد:
شبکه تهدیدات نامتقارن ایران پیوسته در واشنگتن مورد بحث بوده است. همه آنها بیانگر نقش غیر مستقیم ایران در خاورمیانه است. نقشی که بسیاری بر این باورند که در طی چند سال اخیر که ایران و آمریکا در حال مذاکره هستهای بودهاند، در میدانهای مختلف (همچون عراق، سوریه، لبنان، و یمن) افزایش یافته است.
موثرترین پادزهر برای جلوگیری از دخالت ایران در امور شرکای آمریکا در منطقه، پیشرفت اقتصادی و سیاسی است. اگر دوستان آمریکا در منطقه، از حیث سیاسی و اقتصادی قدرتمند شوند، فرصتهای ایران را میسوزانند. تاثیرات بیثباتساز ایران در خلیج فارس به موازات اصلاحات و پیشرفتهای منطقه پیش میرود و در اینجا نقش امریکا نسبت به کمک به شرکایش در تقلیل تاثیرات و تهدیدات ایران بسیار اساسی است.
خبر خوب این است که مقامات ارشد سابق و فعلی آمریکا این تهدید بزرگ را احساس کردهاند. این اواخر، سناتور جان مک کین و لیندسی گراهام اعلام کردند که پیروزی بر داعش نباید در گرو تسلیم شدن به جاهطلبیهای مربوط به برتری خواهی ایران در منطقه باشد. دیوید پترائوس –رییس سابق سیا- در اظهارنظر اخیر خود اعلام کرد که تهدید اصلی برای ثبات طویلالمدت عراق، داعش نیست بلکه شبهنظامیان شیعهای هستند که از سوی ایران حمایت میشوند. اشتون کارتر –وزیر دفاع آمریکا- اخیرا در حضور کمیته نیروهای مسلح سنا اعلام داشت که از طبیعت فرقهگرای ایران و فعالیتهای این کشور در عراق هراسان است.
اما خبر بد اینکه برخلاف تلاش برخی از سیاستمداران آمریکایی برای آگاهی دادن دولت، اوباما رویکرد مناسبی در قضیه توافق هستهای نداشت. وی، نباید به توافق هستهای بسنده نماید و پس از آن هم باید بر جلوگیری از تاثیرات منفی ایران در عراق متمرکز شود. این رویکردی بود که خیلی پیشتر اوباما و سلفین وی موظف به انجام آن بودند. هنوز هم اگرچه تاثیرات جنگ قدرت ایران در عراق پابرجاست، اما دیر جنبیدن بهتر از هرگز نجنبیدن است.
ایجاد پایگاههای نظامی در منطقه خلیج فارس، عامل بازدارنده مهم علیه خطر حمله از سوی ایران به کشورهای همسایه است. این امر، به شرکای آمریکا در منطقه اطمینان امنیتی میبخشد و آنها را در مبارزه با تروریسم مصممتر میسازد. سیستمهای پیشرفته موشکی و جنگافزارهای هوایی آمریکا توان مقابله جدی با موشکها و جنگافزارهای ایرانی را دارد اما در مقابله با نمایندگان ایران در منطقه همچون حزب الله لبنان و یا شبهنظامیان شیعه که از اوایل دهه 1980 از آنها حمایت کرده، عملا دچار مشکل است.
همیشه تاکید بر وضعیت دفاعی آمریکا در خلیج فارس بوده است. اما حالا دیگر وقت آن است که پنتاگون امنیت و و وضعیت دفاعی را در داخل کشورهای حاشیه خلیج فارس تامین نماید. آمریکا به جای اعزام نیروی بیشتر به منطقه و بکارگیری سامانهها و تجهیزات نظامی بیشتر در خلیج پس از توافق هستهای، باید بر همکاری بیشتر با شرکای خود در خلیج فارس در زمینههای اطلاعاتی و برآورد خطر متمرکز شود. بدین شکل که آنها را در خلق ظرفیت برای آموزش و تجهیز نهادها و بازوهای اجرای قانون و مراکز تحلیل اطلاعاتی یاری کند. در نتیجه، شاهد ارزیابی بهتر از ایران خواهیم بود و پس از کشف ظرفیتهای این کشور، مقابلهای شایانی علیه دخالت آن در منطقه صورت خواهد گرفت. ضعف در امنیت مرزی، تبدیل به پاشنه آشیل کشورهای عرب خلیج فارس شده است. آمریکا باید سرمایهگذاری پایا و درازمدت اطلاعاتی، آموزش نیروهای مرزی، مشارکت در محافظت مرزی، و بهبود امنیت سایبری -که ایران چندین سال است که به این مهم رسیده- در این کشورها را در دستور کار قرار دهد.