به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل ازمیزان: رفتارهای آل سعود بر گرفته از سیاست هایی است که آمریکا آن را دیکته می کند و سران کشورهای مرتجعی همچون عربستان آن ها را پیاده می کنند. اینگونه کشورها هیچ اختیاری از خود ندارند و حتی جرأت تصمیم گیری و اجرای آن را در خود نمی بینند. وابستگی شدید آنها باعث شده است که شرایط منطقه هم در وضعیت نامناسبی قرار گیرد.
ثبات رفتاری در وجود سران چنین رژیم هایی دیده نمی شود و با هر بادی که از سوی آمریکا بوزد مانند بادهای موسمی تغییر جهت می دهند. گاهی رفتارشان و روابطشان با خوب می شود گاهی تیره و تار. هیچگاه در روابط ایران و عربستان یک ثبات مناسباتی وجود نداشته است و دلیل اصلی آن هم تبعیت آل سعود از خواسته های آمریکا است.
این روابط از زمان قتل عام زائران ایران در حرم امن الهی تیره تر شد. حمایت های عربستان از صدام در جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران هیچگاه از یاد نمی رود. کمک های مالی گسترده رژیم عربستان یکی از عواملی بود که باعث طولانی تر شدن جنگ عراق علیه ایران بود.
آل سعود اکنون خود را روبروی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. آمریکایی ها در جریان مذاکرات هسته ای، تحولات منطقه از جمله سوریه، عراق، یمن، بحرین و لبنان خود را مستقیم درگیر این موضوعات نکردند و کشورهای تحت امر خود را بسیج کردند تا آتش جنگ در منطقه برافروخته تر شود.
تعبیر جنگ نیابتی واژه ای بود که رهبر انقلاب آن را مطرح کردند که این تعبیر درستی از وضعیت منطقه است. آل سعود جنگ نیابتی از سوی آمریکا با ایران را آغاز کرده است و جرقه آن هم در سوریه زده شد و اکنون آتش این جنگ نیابتی به یمن و عراق هم کشیده شده است.
در جریان مذاکرات هسته ای بارها آمریکایی ها مسائل خارج از موضوع هسته ای از جمله بحران سوریه، عراق و حزب الله لبنان را مطرح کردند و خواهان گنجاندن این مباحث در مذاکرات هسته ای شدند اما جمهوری اسلامی ایران با گره زدن مسائل منطقه ای و هسته ای مخالف بود و این سیاست را تا پایان مذاکرات ادامه داد.
دلیل مخالفت این بود که اگر موضوع هسته ای با مسائل منطقه ای گره بخورد آنگاه از سوی آمریکا به عنوان اهر فشار و گرو کشی مورد استفاده قرار می گرفت و در واقع برای رسیدن به نتیجه، معامله سیاسی بر سر مسائل منطقه صورت می گرفت. در حالی که سیاست جمهوری اسلامی ایران حمایت از دوستان خود در منطقه است. همانطور که آنها از سیاست های ایران حمایت می کنند.
آمریکایی ها همواره از گسترش نفوذ و تأثیرگذاری ایران در منطقه نگران بوده اند و این نگرانی که البته به جا هم هست، باعث شده تا واکنش های کاخ سفید نسبت به این تأثیر، غیر منطقی و بی تأثیر باشد.
سیاست ایران هراسی در منطقه از سوی آمریکا آغاز شد و در جریان مسائل هسته ای به اوج خود رسید. این سیاست باعث شد تا برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه با آن همراهی کنند. همراهی آنها با دشمنی با ایران بود.
سردمداری این سیاست در منطقه را آل سعود به عهده گرفت. روند روابط ایران و عربستان به خاطر رویکرد خصمانه آل سعود علیه جمهوری اسلامی گسترش یافت. تا جایی که ایران به دخالت در امور دیگر کشورها از جمله بحرین، سوریه، یمن و عراق متهم شد.
اما این ایران نبود که در امور این کشورها دخالت می کرد بلکه رویکرد مردمی این کشورها به سوی جمهوری اسلامی ایران بود که آمریکا و آل سعود را به شدت نگران کرده بود. تفکر انقلابی ایران باعث شد تا مردم این کشورها در برابر خباثت های آمریکا، رژیم آل سعود و رژیم صهیونیستی علیه اسلام در منطقه ایستادگی کنند و همین مقاومت به دخالت های مستقیم و غیر مستقیم آنها در امور این کشورها منجر شد.
حمله و تجاوز ارتش وابسته آل سعود به یمن که اکنون بیش از 4 ماه از آن می گذرد، نشان استیصال آنها از تکفر وهابی خود است که نتوانسته علیرغم صرف میلیاردها دلار هزینه، این ایدئولوژی را در منطقه گسترش دهد. تحریف در آیین اسلام هیچگاه مورد پذیرش قاطبه مسلمانان قرار نخواهد گرفت به همین خاطر پس زدن این تفکر از سوی مردم منطقه باعث زایش گروه های تروریستی تکفیری در منطقه شد.
این نیروهای تروریستی جنایتکار که با رفتارهای خود باعث وهن اسلام شدند، باز هم آمریکا و همپیمانان او را در منطقه به اهداف خود نرساند. ورود مستقیم کشورهای وابسته منطقه به جنگ با مردم کشورهای مسلمان، فاز دیگری از توطئه علیه جبهه مقاومت بود.
حمله و تجاوز آل سعود به کشور یمن و قتل عام مردم بی دفاع و بی گناه این کشور به بهانه های واهی و پوچ، اوج ضعف این رژیم را نشان می دهد نه نمایش قدرت آن را. ارتش عاریه ای این کشور با وجود سلاح های پیشرفته ای که به لطف فروش نفت از آمریکا خریداری کرده است، کارایی لازم را برای سربازان و افسران آل سعود ندارد، به همین خاطر است که اتاق فرماندهی و عملیات آن در جای دیگری است.
آل سعود حتی در جنگ با مردم یمن از کمک های رژیم صهیونیستی هم بهره برد. این همکاری از سوی تحلیلگران منطقه ای و بین المللی به عنوان روابط ضد ایرانی تعبیر شد. در حالی که تنها رژیم ضد مسلمانان رژیم صهیونیستی است که سران عربستان سعودی با آن همپیمان شده اند.
آل سعود اگر خود به تنهایی به یمن حمله می کرد بدون شک توان مقاومت در برابر مردم را نداشت و طعم شکست زودهنگام را می چشید، اما اکنون با یک ائتلاف که در آن آمریکا و انگلیس، امارات و مصر و اردن و چندین کشور دیگر هم حضور دارند، نتوانسته اند بر مردم شجاع و مقاوم یمن فائق آیند.نام این اقدام را نمی توان قدرت نمایی گذاشت.
اقدامات عربستان در منطقه بر فضای سیاسی داخل کشور هم تأثیر می گذارد. این تأثیر به سود آل سعود نخواهد بود چرا که این رژیم علاوه بر این که باید در آینده نزدیک با همین شورشی های تکفیری که خود پروش داده درگیر شود، با اعتراضات مردمی هم درگیر خواهد بود. این روند باعث اضمحلال آل سعود خواهد شد. از هم اکنون به خاطر جنگ نابرابر و جنایاتی که در یمن مرتکب شده اند برخی قبایل عربستانی ساز مخالف سر داده اند.
این سیاست به خاطر ثبات روانی در سران این کشور خطرناک است. اگر تا پیش از این یک عقلانیتی در وجود برخی سران این کشور وجود داشت، اکنون این عقلانیت و درایت رخت بر بسته و جای آن را بی منطقی و جسارت افسار گسیحته گرفته است. سیاستی که پیش از این تجربه نشده و اکنون با تجربه آن خطرناک است.
هم اکنون بیش از چهار ماه است که آل سعودی در حال جنگ با مردم یمن است. اگر این رژیم جنگی علیه اسرائیل رخ دهد که سرزمین های مسلمانان را اشغال کرده و جنایت می کند رخ دهد، آیا در این جنگ شرکت خواهد کرد؟
اکنون با وجود کشته شدن نزدیک به 4 هزار نفر از مردم بی گناه یمن و نیاز به کمک بیش از 80 درصد مردم این کشور به غذا، دارو و آب، آل سعود به حملات خود ادامه می دهد. اما باید بداند که تفکر را نمی توان با بمب و موشک از بین برد. اگر تعداد حلقه های متحدان جمهوری اسلامی ایران در منطقه رو به افزایش است، هیچیک از آنها با دخالت نظامی ایران متحد تهران نشده اند بلکه تفکری که در ایران حاکم است، باعث این اتفاق است. همین گرایش های مردم منطقه به ایران باعث عصبانیت عربستان شده است. اما نمی تواند این روند را به نفع خود تغییر دهد.
ظرفیت و توانایی عربستان تا آن حد و اندازه نیست که بتواند با جمهوری اسلامی ایران در منطقه مقابله کند چون پشتوانه مردمی ندارد.
داستان آل سعود پایان خوشی برای آنها نخواهد داشت. سران این کشور اگر به این سیاست های خود ادامه دهند باید در انتظار جولان داعش در خیابان های خود باشند.